loading...
عشق را با وجودت حس کن♥♡
heliya بازدید : 3 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (0)

باران عشق

چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است             مثله همین باران بی سوال که هی میبارد

 

heliya بازدید : 4 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (0)

\"\\"\\\\"\\\\\\\\"روزگار\\\\\\\\"\\\\"\\"\"

 

 

 

 

 

 

روزگاریست در این شهر غریب              بین  آدم هایی که ز تنهایی خود میترسند            و ز پس اینه از دیدن خود میترسند           من تو را پاک ترین یافته ام                           انقدر پاک که اگر اب نبود                     من تو را اب صدا می کردم...!♥♡


heliya بازدید : 7 دوشنبه 04 آذر 1392 نظرات (1)

شب عروسیه آخر شبه خیلی سروصدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباساشو عوض کنه هر چى منتظر شدن بر نگشته. در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره. داره از نگرانی و ناراحتی دیونه میشه. مامان وبابای دختره پشت در داد میزنن : (  مریم دخترم سالمی؟ آخرش داماد طاقت نمیاره و با هر مصیبتی در رو میکنه و میرن تو مریم ناز بابا و مامان مثله یک عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده. بابای مریم جلو میره هنوز هم چیزی رو که میبینه باور نمیکنه با دستای لرزان کاغذ رو برمیداره و بازش میکنه و میخونه : سلام عزیزم دارم برات نامه مینویسم، آخرین نامه زندگيمو. آخه اینجا آخر خطه. کاش منو تو لباس عروسی میدیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود. علی جان دارم میرم دارم میرم تا بدونی تا آخرش پای حرفام هستم میبینی علی باز هم تونستم باهات حرف بزنم. دیدید بهت گفتم باز با هم حرف میزنیم ولی کاش هم منم حرفاتو میشنیدم دارم میرم چون قسم خوردم، تو هم خوردی یادته !گفتم یا تو یا مرگ تو هم گفتی یادته! ?علی تو اینجا نیستی من لباس عروس ولی تو کجایی؟ داماد قلبم تویی چرا کنارم نمیای! ?کاش بودی و میدیدی که مریمت چطوری داره لباس عروسیشوببا خون رگش رنگ میکنه . کاش منو تو لباس عروسی میدیدی. کاش بودی و میدیدی که مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره تا بهت ثابت کنه چقدر دوست داشت حالا که چشمام دارند سیاهی میرند حالا که تمام بدنم داره میلرزه همه زندگيم مثل ی سریال از جلو چشمم میگذره. روزی که نگاهم به نگاهت گره خورد یادته روزی که دلامون لرزید یادته روزای خوب عاشقیمون یادته نقشه های ایندمون یادته علی من یادمه چطور بزرگترهامون، همونایی که همه ى زندگيشون بودیم چطور پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون و گفت اگه دوسش داری تنهایی برو سراغش. یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت و گفت دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم و تو اشکامو پاک کردی و گفتی وقتی گریه میکنی چشات قشنگ تر ميشن میگفتی که من بخندم. حالا علی بیا ببین چشام قشنگ شده یا بازم گریه کنم هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب تا چشات تو چشام نیوفته ولی نمیدونست عشق تو تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما رو از شهر دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود براى اینده ى من ولی نمیدونست آرزو های من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل میکنم هنوز هم پای حرفام هستم یا تو یا مرگ .پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببينم که دستای یخ زده ى غریبه ای تو دستام باشه. همین جا تمومش میکنم دیگه واسه مردن از بابام اجازه نمیخوام. وای علی کاش بودی و میدیدی که رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر به هم میان !عزيزم دیگه نای نوشتن ندارم دلم خیلی برات تنگ شده بود ميخوام ببينمت دستام میلرزه. طرح چشمات روبروم دستمو بگیر منم باهات میام.پپدر مریم نامه تو دستشه. کمرش شکست. بالای سر جنازه دختر زیباش ایستاده بود و گریه میکنه و سرشو برگرداند تا به جمعیت بهت زده پشت سرش بگه که چه خاکی به سرش شده که توی چهارچوب در ى قامت آشنا میبینه. آره پدر علی بود اونم ى نامه تو دستشه. چشاش قرمز صورتش با اشک پر شده بود نگاه دو تا پدر تو هم گره خورده بود نگاهی که خیلی حرفا توش بود هردو سکوت کردن و به هم نگاه کردن سکوتی که فریاد دردهاشون بود پدر علی هم اومده بود تا بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود حالا همه چیز تموم شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده .ﺣﺎﻻ دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو تا پدر باقی مانده و اشکای سرد دو مادر و ى دل داغدیده ى داماد نگون بخت. مابقی هر چى مونده گذر زمانه و اینده و باز هم اشتباهاتی که فرصت جبران ندارند....♥♡

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 73